...
فصل نامه ها
فصلنامه شماره دوازدهم ( تابستان سال1398 )
افغانستان د اسیا په زړه کې پروت هیواد دی چې د مرکزي اسیا او جنوبي اسیا تر منځ د یو ګډ پو حیثیت لري. د ۲۰۰۱ م کال راهیسې د افغانستان په دولتي نظام کې د نا امنۍ بحث په خورا مهم بحث بدل شوی. د طالبانو واکمنۍ څخه وروسته کله چې د امریکا ګرمې مداخلې او نظامي تیري له اړخه طالبان لیرې کړای شول، تر ۲۰۰۳ م کال پورې د طالبانو بیا حاکمیت او په افغانستان کې د جګړې لیکو ته د بیا ستنیدو کوم څرک موجود نه وه. افغانستان د نړیوالې ټولنې برخې فعاله برخه وګرځیده ، د نوي نظام په راتګ سره هیلې موجودې وې تر څو افغانستان په هر ډګر کې د سیمې هیوادونو سره د سیالۍ میدان ته راووځي. د ۲۰۰۳ م کال راهیسې د طالبانو بیا جګړې ته مخه کول داسې ښکاري چې افغانستان د نړۍ له پرمختګه او په نړیوال کچه د نوي کیدو (Modernization) خواته په چټکه توګه حرکت ونه شي کړای. د افغانستان پرمختګ پر وړاندې تر ټولو اساسي خنډ نا امني او د طالبانو سره جګړه د حکومت له لوري جګړه ده. د بهرنیو ځواکونو په شتون کې د افغانستان د ملي امنیت مسله حل نشوه، همدارنګه په سیاسي کچه د افغانستان د ملي د بهبود لپاره په داسې توګه کار ونه شو چې وکړای شو افغانستان له اوسني امنیتي ګرداب څخه راوباسو.د افغانستان د امنیت مسله یوازې داخلي پورې تړلې مسله نه ده، اوس د افغانستان د ملي امنیت مسله له ګاونډیو هیوادونو هاخوا د سیمې او نړیوالو بعد ته سرایت کړی. دا افغانستان امنیت مسله د افغانانو او د افغانستان د پرمختګ له اساسي مسایلو څخه ګڼل کیږي. دا چې د افغانستان د امنیت خرابوالی څه پورې اړه لري په مقاله کې د متن په موضوع کې څیړو. کلیدي اصطلاحات د مقالې کلیدي او اصلي اصطلاحات نوي کیدل، چپ ګرا، ښي ګرا، سیاسي بې ثباتي، امنیتي خلاوې، نیابتي جګړه، ستراتیژیک عمق، ګرمه مداخله او سړه مداخله دي. لیکونکی: سید خالد سادات
خیزش نظامی چین یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ مدرن روابط بینالملل است. این کشور بیش از دو دهه است که با در پیش گرفتن سیاستهای واقعگرایانه در دو حوزه داخلی و بینالمللی به پیشرفتهای عظیمی نایل آمده است. کسب این موفقیتها در ترکیب با قابلیتهای وسیع این کشور، آن را به قدرتی بزرگ، تأثیرگذار و رسیدن به جایگاه ابرقدرت در در قرن بیست و یکم مبدل کرده است. این امر بیش از هر چیز میتواند چالشهایی را برای هژمونی ایالات متحده ایجاد نماید. این مسأله خود ضرورت پاسخگویی و واکنش ایالات متحده را بههمراه دارد. هدف تحقیق بررسی تحول نظامی چین و تقابل منافع امریکا با این کشور میباشد. سوال این پژوهش نیز این است که مهمترین علت گسترش تقابل منافع امرکیا و چین در آسیا – پاسفیک چه بوده است ؟ فرضیه تحقیق نشان میدهد که تحول نظامی چین یکی از مهمترین علت تقابل منافع چین و امریکا در آسیا- پاسفیک است. برای تبیین از روش علی معلولی و ابزار کتابخانهیی استفاده میشود. یافتههای تحقیق نشان میدهد که افزایش توان نظامی چین بیش از هر چیز نشانشگر تمایل چین به کسب هژمونی جهانی می باشد، از این رو با خیزش چین و تثبیت جایگاه جهانی آن در نظام جدید بینالمللی، طی دهههای آتی، تضاد اساسی منافع ایالات متحده و چین بیش از پیش علنی شده و این برخورد منافع ورای اختلاف ایدئولوژیک، در نهایت به رقابت استراتژیک بین امریکا و چین در جهان منتهی میشود. واژگان کلیدی، تحول نظامی، چین، آمریکا، استراتژي تقابل نویسنده : قدسیه یوسفی
پیدایش دوباره طالبان به یکی از پیچیدهترین معمای کنونی امنیت در افغانستان مبدل شده است. گروهی که در پی حوادث 11 سپتامبر 2001، یعنی زمانیکه امریکا در چارچوب عملیات آزادی پایدار، به هدف از بین بردن لانههای تروریسم در افغانستان حمله کرد. تصور غالب بر این بود که شیرازه امارت اسلامی طالبان از هم پاشیده و تیرگی جنگ و تداوم ناامنی از افغانستان محو شود. تقریباً در یکونیم دهه، رویدادهای مهم اتفاق افتاده و نظام دموکراتیک در افغانستان شکل گرفته و حکومت طالبان ساقط شد. با این وجودآنچه به وقوع نپیوست فروپاشی کامل طالبان بود. این مقاله با استفاده از روش کیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه علل و عوامل در پیدایش دوباره طالبان مؤثر بوده است؟ فرضیه تحقیق نشان میدهد که با توجه بهتحول ماهیت جنگها، پیدایش دوبارهی طالبان مخلوق جنگهای نوین است. یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که تحولات صورت گرفته در حوزه صنایع و تکنولوژی در قرن بیست و یکم باعث فراهم شده ابزارهای جدید و شکلگیری سبک جدید با عنوان جنگ نوین شده و این امر باعث پیدایش مجدد طالبان در تحولات سیاسی – اجتماعی کشور شده است. کلیدواژهها: افغانستان، طالبان، جنگ نوین، اقتصاد جنگی، خشونت، موادمخدر، تروریسم نویسنده : خانمحمد خوش فطرت
حضور گسترده ایالات متحده آمریکا در افغانستان، بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، در قالب رویکردی تهاجمی قابلیت توضیح و بررسی دارد. برایناساس ، این دولت از رهگذر حمله به افغانستان دو هدف عمده و محوری را در دستور کار قرار داد: مبارزه با تروریسم و در رأس آن از بین بردن گروه القاعده و زمینهسازی برای تثبیت موقعیت هژمونیک خود در منطقه. در جهت تحقق اهداف یاد شده مجموعهیی از راهبردهای استراتژیک – تاکتیکی مد نظر رهبران ایالات متحده قرار گرفت و آنها در سایه حضور مستقیم در افغانستان کوشیدند که به کمک شیوههای سختافزاری چون ایجاد نیروهای امنیتی – نظامی آموزشدیده و نرمافزاری مانند تقویت زیرساختهای آموزشی و بهداشتی، زمینه لازم برای تحقق اهداف مورد نظر را فراهم آورند. پرسش این است که تحولات رویکردهای بوش و اوباما نسبت به افغانستان بر محور مبارزه با تروریسم، چه پیامدهایی برای ایران داشته است؟ فرض بر این است که حضور آمریکا در افغانستان و پافشاری راهبرد امنیتی این دولت بر «مبارزه با تروریسم»، پیامدهای امنیتی، سیاسی و اجتماعی گستردهیی را برای ایران رقم زده است. در این راستا تلاش شده با استفاده از منابع کتابخانهیی دادههای لازم جمعآوری شده و سپس با رویکرد تحلیلی – توصیفی مورد بررسی قرار گیرد. یافتههای تحقیق نشام میدهد که هم در دوره بوش پسر و هم دوره اوباما سیاست خارجی مبارزه با تروریسم آنها هم از نظر سختافزاری و هم نرمافزاری امنیت ایران را تحتتأثیر قرار داده است. واژگان کلیدی: مبارزه با تروریسم ، افغانستان ، امنیت منطقهیی در آسیای جنوبی ، افراطگرائی دینی نویسنده : سیداصغر کیوان حسینی اسدالله حبیبزاده
امنیت در جنوب آسیا نا پایدار و شکننده می باشد، کشورهای این حوزه نیاز دارند تا از طریق همکاری و ایجاد طرح های اقتصادی روی مسائل امنیتی کار نموده و همبستگی را در این حوزه گسترش دهند در ضمن برای ترویج همبستگی و وابستگی های اقتصادی فرصت های نیز مساعد است. به عبارت دیگر کشورهای آسیای مرکزی به خصوص ترکمستان این پتانسیل را داراست تا از مسیر افغانستان انرژی مورد نیاز این کشور ها را تامین نماید.اما از سوی دیگر حضور رقابت شدید مین هرسه کشور جنوب آسیایی زمینه همگرایی را از میان شان گرفته است. پرسش تحقیق حاضر این است که مهمترین علت کاهش امنیت در جنوب آسیا (هند، افغانستان و پاکستان) چه بوده است؟ فرضیه اصلی حاکی از آن است که روند ضعیف دولت سازی در افغانستان یکی از مهمترین علت کاهش امنیت در جنوب اسیا با محوریت افغانستان، هند و پاکستان بوده است. یافته ها می رسانند که هرسه کشور به گونه ی بارزی از روند دولت سازی افغانستان تاثیر پذیرفته اند و به نحوی دغدغه های امنیتی شان افزایش یافته است. که این امر منجر به کاهش حس امنیت میان این کشورها شده است. کلیدواژهها: جنوب آسیا، امنیت،ناامنی، تروریسم، افغانستان، پاکستان، هند. نویسنده : لینا فیض
سازمان همکاریهای شانگهای برای نخستین بار در سال ۲۰۰۴ از افغانستان دعوت کرد که در جلسه سران این سازمان در تاشکند اشتراک کند. پس از آن، افغانستان وارد تعامل با سازمان شانگهای شده و رییسجمهور افغانستان، بهعنوان مهمان ویژه در تمام جلسات سران و سران حکومتهای این سازمان دعوت میشد. در سال ۲۰۱۲ افغانستان بهعنوان عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای پذیرفته شد. پس از چند سال عضویت ناظر در سازمان همکاریهای شانگهای، افغانستان در تلاش کسب عضویت دایمی در این سازمان شد. در سال ۲۰۱۵، در جلسه سران این سازمان در روسیه، رییسجمهور افغانستان رسماً درخواست عضویت دایمی این کشور را طرح نمود. در این پژوهش، به این سوال پاسخ میدهیم که مهمترین علت درخواست عضویت دایمی افغانستان در سازمان همکاریهای شانگهای پس از 2012 م چه بوده است؟ مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت ملی یکی از مهمترین علتهای درخواست عضویت افغانستان در سازمان همکاریهای شانگهای پس از ۲۰۱۲میلادی بهعنوان فرضیه اصلی در روند تحقیق مورد آزمون قرار میگیرد. تحقیق فعلی به روش تبیینی-تحلیلی به بررسی موضوع فوق پرداخته و یافتهها نشان میدهد که مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت ملی در افغانستان در صدر اهداف حکومت افغانستان قرار دارد. به این دلیل، افغانستان با درک اهمیت عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای دنبال تأمین امنیت ملی و مقابله تهدیدات فرا راه آن است. کلید واژه ها: سازمان همکاریهای شانگهای، مبارزه با تروریسم، تأمین امنیت ملی و ناتو نویسنده :مصطفی آرین