...
فصل نامه ها
فصل نامه شماره نهم و دهم (خزان و زمستان سال 1397 /1398)
طراحی، تصمیمگیری و اجرای یک سیاست خارجی موفق، مستلزم شناخت عوامل تعیین کننده داخلی و خارجی است. افغانستان پساطالبان با ایجاد حکومت جدید وارد مرحلهای بیبدیل در سیاست خارجیاش شد که در نتیجه تعاملات با بازیگران بینالمللی و ائتلاف با جامعه جهانی گسترش یافت. در شرایط جدید با توجه به فرصتها و تهدیدها، تبیین سیاست خارجی افغانستان پساطالبان و نحوه مدیریت و تصمیمگیری سیاست خارجی این کشور دارای اهمیت خاصی است. هدف این پژوهش، شناسایی متغیرهای اثرگذار (با توجه به وزن هر یک) بر سیاست خارجی افغانستان پساطالبان و چالشهای موجود است. پرسش اصلی پژوهش این است: متغیرهای اثرگذار بر تصمیمگیری سیاست خارجی افغانستان پساطالبان کداماند؟ طبق نظریه پیوستگی جیمز روزنا، جوامعی نظیر افغانستان که از نظر سیاسی در عمل «شبه اقتدارگرا» و تا حد زیادی بسته و از لحاظ اقتصادی در حال توسعهاند، مؤلفههای فردی، نظام بینالملل، نقش حکومت و جامعه بیشترین تأثیر را بر تصمیمگیری سیاست خارجی دارند. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که به دلیل تمرکز شدید قدرت و نزدیکی بیشتر با امریکا در زمان غنی، اثرگذاری عوامل فردی و سیستمیک در سیاست خارجی غنی بسیار پررنگتر از زمان کرزیاند. از طرف دیگر، بنا بر دلایل زیر متغیر اجتماعی یا جامعه کمترین تأثیر را در تصمیمگیری سیاست خارجی داشته است: افغانستان جامعه سنتی، قومی ـ قبیلهای و دارای رژیم سیاسی «شبه اقتدارگرا» است که پروسه دولت ـ ملتسازی را با موفقیت سپری نکرده است؛ به همین دلیل از گسستهای شدید سیاسی ـ اجتماعی و هویتی رنج میبرد و یک دکترین و سند جامع مورد توافق نخبگان و هویتهای گوناگون، در عرصه سیاست خارجی وجود ندارد. در نتیجه، سیاست خارجی افغانستان ناتوان از مدیریت فرصتها و تهدیدهاست و حالت فردی و سلیقهای دارد. روش جمعآوری دادهها در این پژوهش اسنادی و روش داوری دادهها توصیفی ـ تحلیلی است. کلید واژگان : تبیین سیاست خارجی، افغانستان، نظریه پیوستگی و پساطالبان. نویسنده : احمدعلی رضایی (نوید)
افغانستان از گذشتههای دور یا مورد تهاجم قدرتهای بزرگ بوده است و یاهم زمینهی رقابت غیرمستقیم آنها. بهطور نمونه در سدهی 19 و اوایل سدهی بیستم مورد تهاجم انگلیس قرار گرفت. در اواخر سدهی بیستم مورد تهاجم شوروی و در دههی نود مورد تهاجم طالبان که برآمده از طرز تفکر دیوبندی و اخوانی مصر بودند. در اوایل سدهی بیستویک نیز آمریکا وارد این کشور شد که خود زمینهساز رقابت کشورهای روسیه، هند و چین در این کشور گشت. هدف نوشتار حاضر این است که تأثیرات رقابت هند و چین را بر افغانستان نشان دهد. پرسش محوری این است که رقابت هند و چین چگونه بر امنیت افغانستان تأثیر گذاشته است؟ فرض بر این است که جایگاه افغانستان بهگونهای است که خاصیت میدان مقناطیسی داشته و رقابت هردو کشور را در خود جذب کرده است. دادهها با روش تحلیلی، گردآوری شده و مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفتند و نتیجه حاکی از آن است که رقابت هند و چین در زمینههای گوناگون در آسیای مرکزی جریان داشته و امنیت افغانستان را نیز متأثر ساخته است. کلید واژگان: هند، چین، آسیای مرکزی، افغانستان، امنیت، واقعگرایی ساختاری. نویسنده : مصطفی عاقلی و جمیل احساس
ترکیه و افغانستان در چهارده سال به امنیت پایدار دست نیافتند. هر دو کشور با وجودی که دموکراسی نسبی داشتند، دولتسازی را به انحای گوناگون تجربه کردند ولی نتوانستند امنیت را در همه ابعادش تجربه کنند. تمرکز قدرت سیاسی، بیثباتی سیاسی، سانسور، ترور، قاچاق مواد مخدر و قومگرایی در هر دو کشور دیده میشود. پرسش اساسی این است که عمدهترین دلیل عدم دستیابی دو کشور به امنیت، از 2001 تا 2014، چه بوده است؟ فرضیه پژوهش میرساند که عایق واقع شدنشان در نظمهای منطقهای بوده که زمینهساز ناآرامیها شده و امنیت هر دو را به شدت متأثر ساخته است. هدف اساسی نوشتار این است که نشان دهد، عایق واقع شدن دو کشور چگونه بر امنیت آنها تأثیر میگذارد. از آنجایی که مسایل و موضوعات مرتبط به کشورها که در گذشته در چارچوب حاکمیت دولتها قابل ارزیابی بودند، در عصر حاضر فرصتها و بسترهایی را در فراتر از مرزهای حاکمیت ملی میخواهند، امروزه یکی از مسایل مهم امنیت بینالملل تهدیدات و خشونتهایی است که در بیرون از مرزهای حاکمیت دولتها، کشورها را به چالش میکشد. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده، بر اساس نظریه مجموعهی امنیت منطقهای باری بوزان، بیان میدارد که عایق واقع شدن ترکیه و افغانستان در نظمهای منطقهی پیرامون، باعث خلق شدن مسایل امنیتی شده است. یافتهها سخن از آن دارند که، منطقهگرایی روی دیگر جهانیشدن است و وضعیت جغرافیایی کشورها در مناطق بیگمان با پیامدهای امنیتی همراه است و به میزان متفاوت بر کشورها تأثیر میگذارد. کلید واژگان: نظمهای منطقهای، خاورمیانه، آسیای میانه، آسیای جنوبی، نظم اروپا، ترکیه و افغانستان. نویسنده : محبوبالله افخمی
ایالات متحده برای مبارزه با تروریزم به افغانستان حمله کرد و هدف از این اقدامات خود را محو کامل تروریزم و جلوگیری از تبدیل شدن دوباره افغانستان به پناهگاه این پدیده عنوان کرد. پس از هشت سال حضور این کشور فعالیتهای تروریستی بیشتر شد و ثبات را تهدید کرد. حامد کرزی رئیسجمهور افغانستان ادامه این وضعیت را تحملناپذیر دانست و دست به مخالفتهای گسترده علیه سیاستهای ایالات متحده در افغانستان زد. وی شیوه مبارزه با تروریزم را در این کشور زیر سؤال برد و با رویاریی شدید مقامات ایالات متحده در قالب تبلیغاتهای رسانهای، اتهام فساد، حکومتداری بد و ضعف مدیریت مواجه شد. جو بیاعتمادی، فضای روابط دو کشور را نهتنها تیره ساخت بلکه با خصومت همراه کرد؛ به گونهای که تداوم این تنشها به یکی از پیچیدهترین مسایل در روابط دو کشور تبدیل شد. تلاش میشود با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش تحلیلی ـ توصیفی به این پرسش پاسخ داده شود که مهمترین علت بروز تنش در روابط افغانستان و ایالات متحده امریکا در دوران بارک اوباما چه بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که تغییر ادراک کرزی نسبت به صداقت ایالات متحده در مبارزه با تروریزم در افغانستان، علت اصلی بروز تنش در روابط کابل ـ واشنگتن بوده است. کلید واژهگان: سیاست خارجی، تروریزم، افغانستان، ایالات متحده. نویسنده : عبدالستار دهزاد
بزرگترین عامل ناامنی، فقر و منازعه در افغانستان تنشهای قومی میان اقوام ساکن در این کشور است. در افغانستان تا هنوز یک کلانروایت که آیینهی هویت همه اقوام باشد، شکل نگرفته است. تا اکنون هر یک از اقوام ساکن در افغانستان خردهروایت قومی خود را دارد؛ و در عین زمان میخواهند این خردهروایتشان را به حیث روایت کلان ملی اعلام دارند. در این میان دو قوم تاجیک و پشتون با بیشترین منازعات با یکدیگر، خردهروایت خود را دارند و هر یک خردهروایتش را روایت کلان ملی قلمداد میکند. ناسیونالیسم قومی پشتونی و اُلیگارشیزم تاجیکی دو عاملیاند که روایتهای این دو قوم را از سازندههای انفصالی ساختهاند؛ در حالی که میان تاجیکان و پشتونان سازندههای پیونددهنده فراوانی است که قدرت عمل بیشتری از سازندههای انفصالی دارند. در این نبشته کوشش شده تا سازندههای پیونددهنده به جای سازندههای انفصالی میان این دو خردهروایت پیشنهاد شود تا راه برای کلانروایت ملی هموار گردد. کلیدواژهگان : ناسیونالیستهای قومی؛ الیگارشیستها؛ خردهروایتها؛ تبار آریایی؛ زبان فارسی؛ و مذهب حنفی. نویسنده : یحیی حازم اسپندیار
گردشگری یک صنعت چندبعدی است که تأثیرات مثبتی بر وضعیت اقتصادی کشور دارد و به عنوان یک استراتیژی توسعهی اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی بیش از پیش معطوف این امر شده است؛ چنانکه آثار مثبت اقتصادی و فرهنگی آن مورد توجه جدی دولتها و ملل گوناگون قرار گرفته است. بسیاری از کشورها با بهرهگیری از این صنعت به نقطهی اوج اهداف مورد نظر خویش دست یافتهاند، طوری که بیشترین درآمد خود را از این طریق تأمین کرده و در زمرهی کشورهای توسعهیافته جهان مطرح شدهاند. افغانستان نیز که با توجه به موقعیت جغرافیایی، شرایط طبیعی و ارزشهای فرهنگی مهد تمدن آسیا و جهان میباشد، نقش چهارراه و مرکز ثقل بزرگترین شبکههای ارتباطی جهان را داشته و جغرافیای آن بنیاد مؤثر توسعه را شکل میدهد. هدف تحقیق حاضر تبیین جایگاه صنعت گردشگری در فرآیند توسعه اقتصادی میباشد تا فرصتها و چالشهای گردشگری را واضح سازد. این تحقیق کتابخانهای نشان میدهد که فرصتهای خوبی برای جذب گردشگران در کشور وجود دارد؛ اما لازم است که منابع و امکانات بیشتری در این بخش هزینه شود تا بتوانیم از آن به حیث یک منبع خوب درآمد و جذب ارز استفاده نماییم. کلیدواژگان: گردشگری، توسعه، اقتصاد، اشتغال، افغانستان. نویسنده :احمد نوید حمیدی
پاکستان از جمله قدرتهای منطقهیی مؤثر و فعال در خردهنظامهای جنوب آسیا به شمار میآید که نقشآفرینی آن بیش از سایر بازیگران منطقهیی بر منافع و امنیت افغانستان تأثیر سلبی و یا ایجابی دارد. نقشآفرینی این کشور، به خصوص سازمان آیاسآی، در افغانستان از لحاظ کمّی و کیفی دستخوش دگرگونی شگرفی شده است. حال پرسش این است که مهمترین علت گسترش ناامنی افغانستان از ۱۹۹۲(م) الی ۲۰۱۶(م) چه بوده است؟ در مقام فرضیه این تحقیق مطرح شد که حمایت آیاسای پاکستان از گروههای تندرو، مانند طالبان، مهمترین علت گسترش ناامنی در افغانستان بوده است. در این تحقیق از روش علّی ـ معلولی کار گرفته شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مهمترین علت ناامنی در افغانستان، مداخله همسویه آیاسآی برای دستیافتن به اهداف تعیینشدهاش است؛ چنانکه از گروههای تندرو جهت ناامن کردن افغانستان و رسیدن به نتیجه مطلوب برابر اهدافش استفاده میکند. واژهگان کلیدی: آیسآی، طالبان، افغانستان، سلفیگرایی، ناامنی. نویسنده : وحیدالله کریمی