چکیده
توسعه سیاسی به مثابه افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل وفصل تضادهای منافع فردی و جمعی، ترکیب مردمی بودن، آزادی و تغییرات اساسی در یک جامعه، تقریباً امری جهان شمول بوده و شامل همه جامعههای توسعه یافته، توسعه نیافته و در حال توسعه میشود. با این وصف، هرچند گفتمان توسعه سیاسی از بدو تأسیس تاکنون دگردیسی و تغییر اولویتهای قابلاعتنایی را شاهد بوده است، اما برخی از دقایق و دالهایی نظیر آزادی، چالش با استبداد، قانونگرایی و…، در حوزهای گفتمانی اهمیت و حضور مستمر خود را حفظ کردهاند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی موانع گفتمانی توسعه سیاسی در افغانستان است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چه گفتمانهای و چگونه مانع توسعه سیاسی در افغانستان جدید شدهاند؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح میشود که گفتمانهای سنتگرای مذهبی، سیاستهای قوممحور و دموکراسی رادیکال گفتمانهای بوده که باعث جلوگیری از توسعه سیاسی در افغانستان شدهاند. در آزمون این فرضیه، از نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف استفاده میشود. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی – تحلیلی میباشد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که با وجود همهی تلاشهای دولتهای مختلف بهویژه پساطالبان در افغانستان، هنوز هم گفتمانهای رقیب وجود دارد و این کشور را از دستیابی به توسعه سیاسی بازداشته است.
واژگان کلیدی: گفتمان، سنتگرایی مذهبی، سیاستهای قوممحور، دموکراسی رادیکال، توسعه نیافتگی سیاسی، افغانستان.