فصل‌نامۀ شمارۀ دوم و سوم (زمستان و بهار سال ۱۳۹۶-۱۳۹۵)

موانع و راهکارهای دولت-ملت‌سازی در افغانستان/نویسنده :کاکه تاجیک

دولت-ملت¬سازی یکی از پدیده‌هایی است که در راستای حیات سیاسی، اجتماعی، ثبات و امنیت در افغانستان مهم می¬باشد. تا زمانی که روند دولت-ملت‌سازی تکمیل نگردد، ثبات و امنیتِ پایدار امکان‌پذیر نخواهد بود. پس از مطالعات صورت‌گرفته و گردآوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه‌ای و به روش تحلیلی-توصیفی این پژوهش عواملی را که در افغانستان مانع از تکمیل روند دولت-ملت‌سازی می‌شوند به‌شمول بحران سیاسی، بحران اقتصادی، فرهنگ‌سازی، ساختار قومی و موقعیت جغرافیایی را بررسی می‌کند. بحران سیاسی مربوط به این می‌شود که برخی از بحران‌ها مانند بحران هویت که خود دارای برخی مؤلفه‌ها است، در افغانستان مانعی جهت دولت-ملت‌سازی شده است. پس از بررسی عوامل مذکور راهکارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را جهت دولت-ملت‌سازی بررسی می‌کند. کلیدواژگان: دولت-ملت‌سازی، افغانستان، بحران هویت، ساختار قومی.

فرصت‌های هم‌گرایی منطقه‌ای برای افغانستان/نویسنده :محمدشریف نظری

هم‌گرایی‌ منطقه‌ای همکاری‌هایی است که در قالب سازمان‌های منطقه‌ای به‌وجود می‌آید. در این میان اکو و سارک بزرگ‌ترین سازمان‌های منطقه‌ای موجود در منطقۀ ما هستند که افغانستان نیز عضویت آن‌ها را به دست آورده است. این سازمان‌ها به‌طور بالقوه می‌توانند فرصت‌های فراوانی برای افغانستان در پی داشته باشند، اما در عمل میزان استفادۀ افغانستان از روابط با این سازمان‌ها ناچیز است و فرصت‌های قابل توجهی را در پی نداشته است. عوامل مختلفی در این مسأله دخالت دارند. 1- اختلاف‌هایی که میان اعضاء این سازمان‌ها وجود دارند، 2- تک‌بعدی‌بودن آن‌ها (اقتصادی)، 3- وجود تضادهای تاریخی و سرزمینی از جمله مسألۀ هندوستان و پاکستان در سارک و ایران و ترکیه در اکو باعث شده است که این سازمان‌ها هم‌گرایی‌های واقعی و قابل استفاده‌ای را برای کشورهای منطقه رقم نزنند.یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که این کشور پس از شکست طالبان از انزوای سیاسی خارج شده و پس از فروپاشی طالبان واکرد فاز جدید روابط خود با کشورهای منطقه و جهان شده است که یکی از پی‌آمدهای این شرایط جدید، گسترش روابط منطقه‌ای افغانستان بوده است. روش گردآوری اطلاعات به شیوۀ کتاب‌خانه‌ای بوده و نقطۀ تمرکز این پژوهش سازمان‌های منطقه‌ای است. کلیدواژه‌ها: منطقه‌گرایی، کاکردگرایی، وابستگی متقابل، افغانستان، سارک، اکو، شانگهای.

سیاست خارجی هند و پاکستان در قبال افغانستان (۲۰۰۱-۲۰۱۴)/نویسنده : محبوب‌الله افخمی

ویژگی‌های منحصربه‌فرد ژئوپلتیکی افغانستان گاه باعث گسترش همکاری‌ها میان کشورها و گاهی باعث گسترش دامنۀ رقبات‌های شدید کشورهای منطقه با یک‌دیگر شده است. به‌طوری‌که کشورهای همسایه از جمله هند و پاکستان بدون توجه به تحولات افغانستان نمی‌توانند به سازوکارهای امنیت ملی خود ترتیب اثر بخشند. هند و پاکستان از سالیان طولانی با توسل به بازی باخت-باخت به ‌فکر بلوکه‌کردن منافع یک‌دیگر از صحنۀ سیاسی افغانستان هستند و در چنین حالتی بایستی میدان بازی مناسبی برای تقابل خود برگزینند تا با کم‌ترین امکانات زمانی، هزینه‌های کلان سیاسی-امنیتی را بر رقیب خود تحمیل کنند. پیشنۀ رقابت‌ها بر مبنای بازی سنتی جبری با حاصل جمع صفر نشان می‌دهد که بُرد کشور «الف» به‌‌معنای باخت کشور «ب» در محیط کشور «ج» محسوب می‌شود. بنابر این این دو کشور هرچه می‌توانند رقابت‌های خود را در افغانستان شدت می‌بخشند تا بتوانند سررشتۀ امور را در متن ژئوپلتیک حساس منطقه در دست گیرند. این نوشتار به شیوۀ کتاب‌خانه‌ای و به روش کیفی انجام یافته است. کلیدواژگان: هند، پاکستان، افغانستان، کشمیر، خط دیورند، طالبان، سیاست خارجی. 

سیاست خارجی آمریکا در افغانستان پس از 11 سپتامبر: گذر از نگاه آرمان‌گرایانه به واقع‌گرایی/نویسنده : عبدالصبور غفوری

11 سپتامبر نقطۀ عطفی در سیاست جهانی بوده است. به‌تعبیر فرامرز تمنا، منافع قدرت‌مند‌ترین و ضعیف‌ترین کشورهای دنیا با هم تلاقی کردند، که به حضور ایالات متحده در افغانستان منجر شد. آمریکا از یک‌سو برای بقای خودش وارد جنگ با تروریسم در افغانستان شد و از سوی دیگر نیز برای کسب مشروعیت بیش‌ترِ جهانی و ترس از افول آن به‌عنوان تنها ابرقدرت. فروپاشی احتمالی ناتو را هم باید جدی گرفت. جنگ افغانستان سبب شد تا کشور‌های زیادی با آمریکا در جنگ افغانستان همکاری کنند، حتی روسیه و چین که هر دو در عرصۀ جهانی رقیبی جدی برای آمریکا هستند.نوشتار ما سه گونه منافع آمریکا در افغانستان را شناسائی کرده و در پی تبیین علت‌های اساسی حضور آمریکا در افغانستان است. نتیجۀ حاصل از پژوهش نشان می‌دهد که ایالات متحده نگاه واقع‌گرایانۀ خویش را جایگزین نگاه آرمان‌گرایانه کرده است، سه گونه منافعی که به عنوان منافع حیاتی، منافع اصلی و منافع ضمنی اند، نشان دهنده تغییر در نگرش آمریکا است. واژگان کلیدی: منافع ملی، بقاء، خودیاری، تروریسم، جنگ، آمریکا و افغانستان. 

تروریسم، مانعی در برابر همکاری‌های منطقه‌ای افغانستان در سال‌های ۲۰۰۱-۲۰۱۴م/نویسنده : سیدکریم ادیب

در این نوشته سعی شده به این مسأله پرداخته شود که چرا برخی از کشور‌های منطقه به‌جای همکاری و تحکیم روابط خارجی با یک‌دیگر سعی کرده‌اند تا هزینه‌های هنگفتی را در امر تقابل و ایجاد تنش‌های منطقه‌ای سرمایه‌گذاری نمایند که حتی محصول این نوع سرمایه‌گذاری‌های منفی تبدیل به تیغ دو سره شده و کشور تولیدکننده و صادرکننده را نیز به کام مرگ سوق داده است. با مطالعه آثار مختلف از مطالعات میدانی گرفته تا اندوخته‌های ۱۳ سال ماموریت در بخش‌های تروریسم شناسی، مطالعه کتب، استفاده از منابع اینترنتی و نظریات صاحب‌نظران سعی شده تا به ریشه‌های مسأله پرداخته شود و برای آن پاسخ مناسبی ارائه کنیم. یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که تروریسم به عنوان مانعی عمده در مقابل همکاری‌های منطقه‌ای افغانستان بوده است. کلیدواژ‌گان: تروریسم، همکاری منطقه‌ای، مداخلات خارجی.

راهبرد دولت‌ها در امر مبارزه با تروریسم/نویسنده : میرحسین تلاش

احساس ارعاب و ترس ناشی از عوامل تهدیدکننده نزد هر موجود زنده‌ای وجود دارد. تروریسم نیز یکی از عوامل پدیدآورندۀ وحشت به‌شمار می‌رود که با انگیزۀ شخصی در سطح فردی و یا به‌صورت گروهی با اهداف بزرگ سیاسی، ایدئولوژیک و … واقع می‌گردد. امروزه این پدیده با رشد تکنالوژی اطلاعات با بحث جهانی‌شدن هم‌گام می‌باشد و نگرانی دولت‌ها را بدین لحاظ برانگیخته است. در دوران کنونی جوامع مختلف بعد از حادثۀ یازدهم سپتامبر نگرانی‌شان را از توسعه و رشد گروه‌های افراطی ابراز می‌دارند و نظام‌های سیاسی‌شان را وادار می‌کنند تا راهبرد مشخصی را در چارچوب سیاست خارجی‌شان به‌منظور مبارزه در برابر تروریسم تنظیم نمایند. در این مقاله راهبرد دیپلماسی دولت‌ها در امر مبارزه در برابر تروریسم با درنظرداشت مبانی نظری آن مورد بررسی قرار می‌گیرد می‌شود. بخش اول، مبانی نظری تروریسم و مبارزه در برابر آن، و بخش دوم، راه‌برد دیپلماسی دولت‌ها و محدودساختن فعالیت‌های تروریستی را بررسی می‌کند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که تروریسم پدیدۀ جدیدی نیست و از دوران‌های بسیار دوری وجود داشته است و در دوران کنونی صرفاً شیوه‌های آن تغییر یافته‌ است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش و تحلیل و تجزیۀ آن به روش کیفی و کتابخانه‌ای بوده است. کلیدواژه: تروریسم، هنجارهای بین‌المللی، حقوق بین‌الملل، راهبرد. 

قدرت‌یابی چین و اتخاذ دیپلماسی اقتصادی در برابر هژمونی ایالات متحدۀ امریکا (۱۹۹۰-۲۰۱۷م)/نویسنده : فیض‌الدین همایون

چین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به بزرگ‌ترین مسألۀ سیاسی امریکا تبدیل شده است. زیرا این کشور از یک سو شریک اصلی تجاری امریکا و از سوی دیگر قدرتی است که توانایی هسته‌ای آن تحت کنترل مستقیم امریکا نمی‌باشد. بدین اساس ایالات متحدۀ امریکا بعد از جنگ سرد کوشش نموده که سد راه رشد چین شود. از این‌رو، امریکا برای جلوگیری از سلطۀ چین بهترین استراتژی را در نظر گرفته و تلاش جهت کنترل چین با ابزار‌های مختلف از جمله استفاده از مناطق چالش‌زا، استفاده از موضوع حقوق بشر و یا حتی در محور سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای به‌منظور مهار چین را در پیش گرفته است و از این‌رو روابط گسترده و نزدیک‌تر با کشورهای همسایۀ چین برقرار کرده است. اما چین با آگاهی از خطرات جبران‌ناپذیر تقابل مستقیم با منافع امریکا به‌گونه‌ای مسالمت‌آمیز در حال قدرت‌یابی در سطح آسیا و جهان است. نخبگان چین با اشراف به تحولات ناشی از جهانی‌شدن، اولویت سیاست‌گذاری خود را بر ارتقاء قدرت اقتصادی به‌عنوان محور قدرت‌ ملی قرار داده‌اند و تلاش نموده‌اند که با امریکا در تقابل قرار نگیرند. کلیدواژگان: هژمونی ایالات متحده امریکا، چین، دیپلماسی اقتصادی. 

جایگاه نظری ایدۀ گفت‌وگوی تمدن‌ها/نویسنده : توریالی توانمند رحیمی

پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باعث شد دانشمندان غربی با عجله و خوش‌بینی خبر از پیروزی غرب، ختم تضادهای ایدئولوژیک و تفوق لیبرال دموکراسی غربی در سراسر جهان دهند. فوکویاما نظریۀ پایان تاریخ را با جسارت تمام ارائه داد و مدعی شد که لیبرالیسم اندیشۀ پایان تاریخ است. ساموئل هانتینگتون با پیش‌کشیدن نظریۀ برخورد تمدن‌ها مدعی گردید که پارادایمی که در شرایط حاضر قدرت تبیین روابط بین‌الملل را دارد نظریۀ برخورد تمدن‌ها است. خطوط گسل میان تمدن‌های موجود را منشأ درگیری‌های جهان پس از جنگ سرد عنوان کرد و اظهار داشت که این خطوط جرقه‌های ایجاد بحران و خون‌ریزی هستند. در برابر و یا نقطۀ مقابل نظریۀ «برخورد تمدن‌ها» ایدۀ گفت‌وگوی تمدن‌ها مطرح شده است. حال با توجه به این‌که این نظریه ارائۀ بدیلی در برابر نظریۀ برخورد تمدن‌ها و قابل تأمل در نظریه‌های روابط بین‌الملل است، باید دید که «گفت‌وگوی تمدن‌ها» به‌مثابه یک نظریه در روابط بین‌الملل می‌تواند مطرح باشد؟ در این نوشته تلاش شده تا به این مهم از لابه‌لای افکار و نظریات اندیشمندان و نظریه‌های روابط بین‌الملل پاسخ ارائه گردد. کلیدواژگان: گفت‌وگوی تمدن‌ها، سازه‌انگاری، گفت‌وگو، هویت، تمدن، فرهنگ، برخورد تمدن‌ها.